تحرک کردن (تَ) جنبیدن. حرکت کردن. از جایی به جایی دیگر شدن: سرو اگر نیز تحرک کند از جای به جای نتوان گفت که نیکوتر از این میگذرد. سعدی ادامه... جنبیدن. حرکت کردن. از جایی به جایی دیگر شدن: سرو اگر نیز تحرک کند از جای به جای نتوان گفت که نیکوتر از این میگذرد. سعدی لغت نامه دهخدا